یادداشت هایی برای زندگی
دین و خانواده
نگارش در تاريخ 30 / 3 / 1391برچسب:, توسط س.م.ن

 

 

 

برای دیدن عکسا، به ادامه مطلب بروید

 


ادامه مطلب...

قلب من از حضور تو لرزان، چه می کنی؟           قد قامــــــت تو کنده دل از جان، چه می کنی؟

افســــون آن نگاه توام ای بلوغ ســـــبز!               تسلیم محض، در گروَت، هان! چه می کنی؟

از کشـــــته های چشم تو ای ناز نازهـــــا!           خون می چکد زِنخ نخ مژگــــان، چه می کنی؟

مبـعـــــــوث آسمان غزل، ای خدای عشق!              آورده ام به دیــن تو ایـــــمان، چه می کنی؟

« قُل لِلمؤمنين يَغِضوا مِن اَبصارِهِم وَ يَحفِظُوا فُروجِهِم... قُل لِلمُؤمِنات‏ يَغِضضن مِن اَبصارِهن وَ يَحفِظنَ فُروجهن »

دستور اينست كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند، نبايد چشم چرانی كنند، نبايد نگاههای مملو از شهوت به يكديگر بدوزند، نبايد به قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند. يك وظيفه هم خاص زنان است و آن اينكه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربائی نپردازند. به هيچ وجه و هيچ صورت و با هيچ شكل و رنگ و بهانه ای كاری نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند.

روح بشر فوق العاده تحريك پذير است. اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گيرد. همانطور كه بشر - اعم از مرد و زن - در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب‏ ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمی شود و اشباع نمی گردد، در ناحيه جنسی‏ نيز چنين است. هيچ مردی از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنی از متوجه كردن‏ مردان و تصاحب قلب آنان و باعخره هيچ دلی از هوس سير نمی شود. و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و هميشه مقرون‏ است به نوعی احساس محروميت. دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بيماريهای روانی می گردد. چرا در دنيای غرب اينهمه بيماری روانی زياد شده است؟ علتش آزادی‏ اخلاقی و جنسی و تحريكات فراوان است كه به وسيله جرائد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غير رسمی و حتی خيابانها و كوچه ها انجام می شود.

امّا علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است اين‏ است كه ميل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب‏ قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچی. ميل زن به خودآرائی از اين نوع حس‏ شكارچيگری او ناشی می شود. در هيچ جای دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهای‏ بدن نما و آرايشهای تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم‏ طبيعت خاص خود می خواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به‏ خود اسير سازد...

استاد شهید مرتضی مطهری

نگارش در تاريخ 25 / 3 / 1391برچسب:" ای کاش","جمعه","رنگش","صدای رسا","انا المهدی","آروم",, توسط س.م.ن

کاش باشیم و ببینیم

اون روزِ جمعه رو

جمعه ای که رنگش با تموم جمعه ها فرق دار

کاش ما هم بشنویم

اون صدای رسایی که میگه: یا اهل العالم، اََنا المَهدی...

ای کاش اون روز، آروم تر از هر روز باشیم

ای کاش!...

ای کاش اون روز، همین امروز باشه...

... خویشاوندانت را گرامی دار، زیرا آنها بال و پر تو می باشند که با آنها پرواز می کنی، و ریشۀ تو هستند که به آنها باز می گردی، و دست نیرومند تو می باشند که با آن حمله می کنی...

فرازی از نامۀ 32 نهج البلاغه

نگارش در تاريخ 22 / 3 / 1391برچسب:"غمگین","مراسم تدفین","سومین همسر","رفیق","دعوت",, توسط س.م.ن

حتّی یکـــــــــــــــــــبار!!!

شخصی در مراسم تدفین سومین همسرِ یکی از رفقایش حضور یافت. وقتی به خانه بازگشت، سخت غمگین و اندوهناک بود. زنش علت ناراحتی اش را پرسید.

مرد گفت: چرا ناراحت و غمگین نباشم؟! رفیقم تاکنون سه بار مرا در چنین مراسمی دعوت کرده و من هنوز نتوانسته ام حتی یکبار از او چنین دعوتی بعمل آورم!!!!

نگارش در تاريخ 20 / 3 / 1391برچسب:"خر","عیار","مادر","بی احترامی","ریسمان","نفرین",", توسط س.م.ن

خر بی شرم!!!

شخصی ریسمانی به سر خر خود بسته بود و او را به دنبال خود می کشید. عیّاری آمد و آن ریسمان را آرام باز کرد و بسر خود بست. چند دقیقه گذشت، سرفه کرد. صاحب خر نظر به عقب کرد و دید به جای خر ، ریسمان بر گردن آدمی بسته است!

گفت: خر من چه شد؟ آن عیّار گفت: من همان خرم، چون به مادر خود بی ادبی کرده بودم، در حق من نفرین نمود و خدا مرا خر کرد، حال دل مادرم برحم آمده و دعا کرده و من دوباره آدم شدم!!!

پس آن مرد ریسمان باز کرد و او را آزاد کرد و از وی عذر خواست که من نمی دانستم و چند وقت از تو بار کشیدم و بر سر تو سوار شدم؛ از تقصیر من بگذر!!!

چند روزی بگذشت تا اینکه روزی مرد، در میان مال فروشان خر خود را دید که او را می فروشند. پیش آمد و سر بر گوش خر گذاشت و گفت: ای بی شرم؛ دوباره به مادرت بی ادبی کردی که خر شدی؟! دیگر تو را نمیخرم!!!

سیمای حقیقی مسـئله حجاب

حقيقت امر اينست كه در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخير حجاب - سخن در اين نيست كه آيا زن خوب است پوشيده در اجتماع ظاهر شود يا عريان؟

 روح سخن اينست كه آيا زن و تمتعات مرد از زن بايد رايگان باشد؟

 آيا مرد بايد حق داشته باشد كه از هر زنی در هر محفلی حداكثر تمتعات‏ را (به استثناء زنا) ببرد يا نه؟

اسلام كه به روح مسائل می نگرد جواب می دهد: خير، مردان فقط در محيط خانوادگی و در كادر قانون ازدواج و همراه با يك سلسله تعهدات سنگين‏ می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی كامجوئی كنند، اما در محيط اجتماع استفاده از زنان بيگانه ممنوع است. و زنان نيز از اينكه مردان‏ را در خارج از كانون خانوادگی كامياب سازند به هر صورت و به هر شكل‏ ممنوع می باشند.....

 

برای دریافت متن کامل به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب...

حجاب

كلمه‏ حجاب هم به معنی پوشيدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بيشتر استعمالش به معنی پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد كه‏ پرده وسيله پوشش است، و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوششی‏ حجاب نيست، آن پوشش حجاب ناميده می شود كه از طريق پشت پرده واقع‏ شدن صورت گيرد....

برای دریافت متن کامل، به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب...

امام جماعتی هنگام نماز آیۀ انا ارسلنا نوحاً الی قومه... را می خواند. اما چون ادامۀ آیه را فراموش کرده بود، مرتباً همین قسمت را تکرار می کرد. سرانجام یکی از نماز گزاران که حوصله اش سر رفته بود، از پشت سر فریاد زد: بابا، اگر نوح نمی رود کسی دیگر را بفرست!!!

مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی! و به خوبی های خود اطمینان کنی و ستایش را دوست داشته باشی، که اینها همه از بهترین فرصت های شیطان برای هجوم آوردن به توست و کردار نیک نیکوکاران را نابود سازد.

فرازی از نامۀ 53 نهج البلاغه

پاداش مجاهدِ شهید، در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفیفِ پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد. همانا عفیفِ پاکدامن، فرشته ای از فرشته هاست.

حکمت 474 نهج البلاغه

دخترخانومای خوبی که به راحتی می تونن با زیباترین آرایشها، جلف ترین لباسها و مدل موهای فشن(!)، در انظار عمومی ظاهر بشن، اما اینکار را نمی کنن و حجاب خودشون رو رعایت می کنن-حتی در گرمای شدید تابستون-مصداق همین فرشته هایی هستن که مولامون امیر مومنان, علی علیه السلام بهش اشاره فرمودند.

آقا پسرایی که ظاهر آراسته و مرتب - که در شان یک مرد مسلمانه- را به ظواهر نامناسب و 4×6!!! ترجیح می دن؛ آقا پسرایی که می تونن مثل خیلی از نامردا -که اسم خودشون را مسلون هم میذارن- موقع عبور یه خانوم از مقابلشون، راحت بهش زل بزنن و تا موقعی که اون خانوم تو دیدشونه، چشم ازش برندارن، اما این کار رو نمی کنن و اگه چشمشون به نامحرم میافته، فوراً سرشون رو پایین میندازن یا نگاهشون رو به سمت دیگه ای میبرن؛ مصداق همین فرشته ها هستن.

اگه شما هم یکی از این فرشته ها هستین، بهتون تبریک میگم.

ريشه بيشتر انحرافات دينی و اخلاقی نسل جوان را در لابلای افكار و عقايد آنان بايد جستجو كرد. فكر اين نسل، از نظر مذهبی آنچنان كه بايد راهنمائی‏ نشده است و از اين نظر فوق العاده نيازمند است.

اگر مشكلی در راهنمائی اين نسل باشد بيشتر در فهميدن زبان و منطق او و روبرو شدن با او با منطق و زبان خودش است. و در اين وقت است كه هر كسی احساس می کند اين نسل، برخلاف آنچه ابتدا به نظر می رسد، لجوج نيست‏، آمادگی زيادی برای دريافت حقايق دينی دارد.

استاد شهید مرتضی مطهری

تبلیغ با لباس بدل

مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، کسی را به یکی از کشورهای غربی برای امر تبلیغ اعزام داشتند، این شخص که در لباس روحانیت بود، از همان نخست از آن حضرت خواسته بود که اجازه دهد تا مدتی با لباس معمولی و غیر روحانی در آن کشور تبلیغ کند، و وقتی به اصطلاح «جا افتاد» آنوقت لباس روحانیت خود را آشکار نماید. ایشان در پاسخ وی فرمود: من تو را فرستادم که آنان را به شکل خود در آوری، تو می خواهی از همان نخست به شکل آنان درآیی؟!...

 

جوانی کنار رودخانه ای خروشان نشسته بود و غمگین و افسرده به جریان آب نگاه می کرد.

حکیمی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد، کنارش نشست.

مرد جوان وقتی حکیم را دید بی اختیار گفت: عجیب آشفته ام، زندگی ام به هم ریخته، به شدت نیازمند آرامش هستم اما نمی دانم این آرامش را از کجا بیابم؟

حکیم برگی را از روی زمین برداشت و به آب انداخت و گفت: به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد و با آن می رود.

سپس حکیم سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش داخل آب فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرارگرفت.

حکیم گفت: این سنگ را دیدی؟! به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق رودخانه قرار گیرد. حال، تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را؟

مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت: اما برگ که آرام نیست.

او با هر افت و خیز آب بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!

اما سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم.!.

حکیم لبخندی زد و گفت: پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده.

حکیم این را گفت و بلند شد تا برود.

مرد جوان پرسید: شما اگر جای من بودید، آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟

حکیم لبخندی زد و گفت: "من در تمام زندگی خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی و به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد، پس از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم... من آرامش برگ را می پسندم...!

نگارش در تاريخ 5 / 3 / 1391برچسب:"شهادت امام هادی",, توسط س.م.ن

همانا ولايت ما اهل بيت براى شيعيان و دوستانمان پناهگاه اَمنى مى باشد كه چنانچه در همه امور به آن تمسّك جويند، بر تمام مشكلات (مادّى و معنوى ) فايق آيند.

امام هادی علیه السلام

 

واقعا ممنونم از طراح این پوستر...اجرش با امام هادی علیه السلام

 

 

 


لــعــنـــت بـــر تــــو

آتش رهایت نخواهد کرد

بــســـــــــــــــوز مـــــــــــلعــــــــــــــــــــــــــون

از این زمان تا زمان مرگت، آتش خشم شیعیان، خانمانت بسوزاند.

از زمان مرگت تا روز قیامت، آتش قبرت، روحت بسوزاند.

از روز قیامت تا ابد، آتش جهنم، جسم و روحت بسوزاند.


 

گناهکاران در عذاب جهنم جاویدان اند.عذابشان کاهش نمی یابد؛ و آنان از نومیدی خاموش باشند.سورۀ زخرف

 

آتشی دارند که نه می میراند و نه جای زندگی است.سوره طه

 

در آن آتش فریادهای جانسوز  و ناله های دردناک سر می کشند اما هیچ پاسخی نمی شنوند.سوره انبیاء

 

گاهی تقاضای مرگ می کنند و گاهی درخواست تخفیف، اما دریغ! این همان کفر و عناد و الحاد آنان است که به جانشان افتاده است. سوره فاطر

 

میلادبا سعادت پنجمین نور،    

 امام محمد باقر(ع) مبارک باد.

 

 

شنوندگان عزير توجه فرماييد؛

خونين شهر، شهر خون آزاد شد...

 

فتح خــــرمشــهر فتح خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است.

 امام خمینی (قدس سره)

شهید مطهری نقل می کند: در شهر موذن بدصدایی بود، پس از مدتی یک یهودی برایش هدیه ای آورد و گفت این هدیه را از من قبول کن؟ موذن تعجب کرد. یهودی گفت: تو به من یک خدمت بزرگ کرده ای من دختری دارم که مدتی بود تمایل به اسلام پیدا کرده بود، از وقتی تو اذان می گویی، دیگر از اسلام بیزار شده است!!!

 


ادامه مطلب...

اسلایدر

دانلود فیلم