یادداشت هایی برای زندگی
دین و خانواده
نگارش در تاريخ 19 / 2 / 1392برچسب:"الفبا","زندگی","الفبای زندگی", توسط س.م.ن

 

الفبای زندگی

 

 


 

الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها

ب:
بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم

پ:
پویایی برای پیوستن به خروش حیات

ت:
تدبیر برای دیدن افق فرداها

ث:
ثبات برای ایستادن در برابر بازدارنده ها

ج: جسارت برای ادامه زیستن

چ:
چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه

ح: حق شناسی برای تزكیه نفس

خ: خودداری برای تمرین استقامت

د: دور اندیشی برای تحول تاریخ

ذ: ذكر گویی برای اخلاص عمل

ر: رضایت مندی برای احساس شعف

ز: زیركی برای مغتنم شمردن دم ها

ژ: ژرف بینی برای شكافتن عمق درد ها

س: سخاوت برای گشایش كارها

ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج

ص: صداقت برای بقای دوستی

ض: ضمانت برای پایبندی به عهد

ط: طاقت برای تحمل شكست

ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف

ع: عطوفت برای غنچه نشكفته باورها

غ: غیرت برای بقای انسانیت

ف:
فداكاری برای قلب های دردمند

ق:
قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل

ك:
كرامت برای نگاهی از سر عشق

گ:
گذشت برای پالایش احساس

ل:
لیاقت برای تحقق امیدها

م:
محبت برای نگاه معصوم یك كودك

ن:
نكته بینی برای دیدن نادیده ها

و:
واقع گرایی برای دستیابی به كنه هستی

ه:
هدفمندی برای تبلور خواسته ها

ی:
یك رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک

نگارش در تاريخ 10 / 2 / 1392برچسب:, توسط س.م.ن

سرم را نه ظلم خم میکند و نه ترس!
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم میشود مادر

نگارش در تاريخ 6 / 2 / 1392برچسب:"امام زمان","سحر","جمعه","چشم","مشتاق","نزدیک",, توسط س.م.ن

 

سحر نزدیک شده...

ای پیشوای زنده! چه بسیار جمعه ها بر باد رفته و چه بسیار غروبها منتظر که شمرده ایم و تو نیامده ای.

اکنون من خسته و ناتوان ولی مشتاق و منتظر سر بر آسمان خدایت بلند کرده ام، زیبایی ماه را از بر می کنم، ستارگان پر نور را می شمارم، و در این اندیشه ام که چرا این جمعه نیز بدون تو گذشت.

چرا نتوانست میزبان گامهای پاک تو باشد. صد حیف که اینبار نیز گل های خسته از هجر تو پرپر شدند و تو را ندیدند.

بزرگا جمعی به تو مشتاق گوشه عزلت گرفته و چشم در چشم روشن ماه دوخته اند تا شاید عکس روی تو را در قرص درخشان ماه نظاره کنند. اینان صدایت می کنند. تورا می خواهند و تو رویای سپید آنانی.

ای از نظر ها غایب، شب هنگام است و دیدگان خسته ام خواب آلود آسمان سیاه و سرد است و ماه، حیران از طول شب، و در این سکوت مطلق ، تنها چیزی که دلم را آرام می کند زمزمه نام توست.

مولای من! بیا با آمدنت خانه دل ها را بار دیگر صفایی ده

بیا و زنجیر ظلم و جور خسم را از گردن روح پاره کن

بیا و بت های حرام دل را بشکن و به جایشان شاخه ای از گلهای بوستان اقدس الهی بنشان

این جمع مرید و منتظر، چشم به سپیدی تو دوخته است.

سحر نزدیک شده،

                       ای کاش هنگامه موعود الهی نیز نزدیک باشد

 

اسلایدر

دانلود فیلم